با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Homeland

ˈhoʊmlænd ˈhəʊmlænd / / -lənd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
میهن، وطن، زیستگاه، زیست بوم
- He went back to his original homeland.
- او به موطن اصلی خود بازگشت.
noun countable
سرزمین آبا و اجدادی، زادبوم، خاستگاه
- He loves his homeland.
- سرزمین پدری خود را دوست دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد homeland

  1. noun fatherland
    Synonyms: motherland, home, the old country

ارجاع به لغت homeland

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «homeland» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/homeland

لغات نزدیک homeland

پیشنهاد بهبود معانی