امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Homeless

ˈhoʊmləs ˈhəʊmləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
دربه‌در، بی‌خانمان، آواره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- War made them homeless.
- جنگ آنان‌را بی‌خانمان کرد.
- the homeless
- مردمان بی‌خانمان، خانه به‌دوشان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد homeless

  1. adjective displaced
    Synonyms:
    abandoned banished deported derelict desolate destitute disinherited displaced dispossessed down-and-out estranged exiled forlorn forsaken friendless houseless itinerant outcast refugee uncared-for unhoused unsettled unwelcome vagabond vagrant wandering without a roof
    Antonyms:
    settled

لغات هم‌خانواده homeless

  • verb - intransitive
    home

ارجاع به لغت homeless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «homeless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/homeless

لغات نزدیک homeless

پیشنهاد بهبود معانی