با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Homeward

ˈhoʊmwərd ˈhəʊmwəd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت در حالت قید (adverb): homewards

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
به سوی خانه، در راه خانه، راهی خانه، به سمت خانه، به سوی میهن، در راه میهن
- homeward bound soldiers
- سربازانی که عازم وطن هستند
- Look homeward, angel!
- ای فرشته به زادگاهت بنگر!
- After a long day of exploring, we started to make our way homewards.
- پس از یک روز طولانی کاوش، شروع به حرکت به سمت خانه کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد homeward

  1. adjective Oriented toward home
    Synonyms: homeward bound, toward home, back home, on the way home, homewards, homewardly, home, to one's family, to one's native land
  2. adverb Toward home
    Synonyms: homewards

لغات هم‌خانواده homeward

ارجاع به لغت homeward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «homeward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/homeward

لغات نزدیک homeward

پیشنهاد بهبود معانی