امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Idiot

    ˈɪdiət ˈɪdiət
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      idiots

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable B2
    آدم سفیه و احمق، خرف، سبک‌مغز، ساده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - Who was the idiot who left the door open?
    - آن احمقی که در را باز گذاشت کی بود؟
    - His father was the idiot who loaned his life's savings to crooks.
    - پدرش آن ابلهی بود که پس‌انداز همه‌ی عمرش را به کلاه‌برداران قرض داد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد idiot

    1. noun very stupid person
      Synonyms: blockhead, bonehead, cretin, dimwit, dork, dumbbell, dunce, fool, ignoramus, imbecile, jerk, kook, moron, nincompoop, ninny, nitwit, out to lunch, pinhead, simpleton, stupid, tomfool, twit
      Antonyms: brain

    ارجاع به لغت idiot

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «idiot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/idiot

    لغات نزدیک idiot

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند