امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Illumination

ɪˌluːməˈneɪʃn ɪˌluːməˈneɪʃn / / ɪˌljuː-
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از illuminance به‌ جای illumination استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
روشن‌سازی، تنویر، چراغانی، تذهیب، اشراق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the illumination of the sky by searchlights
- نورانی شدن آسمان با نورافکن‌ها
- divine illumination
- نور الهی
- I found great illumination in the lecture.
- نطق او بسیار الهام‌بخش بود.
- the illumination of the city in celebration of victory
- چراغانی شهر به مناسبت پیروزی
- the illumination of manuscripts
- تذهیب متون
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد illumination

  1. noun light; making light
    Synonyms:
    beam brightening brightness brilliance flame flash gleam lighting lights radiance ray
    Antonyms:
    darkness dimness
  1. noun clear understanding
    Synonyms:
    awareness clarification edification education enlightenment information insight inspiration instruction perception revelation teaching
    Antonyms:
    ignorance misconception misunderstanding obscurity vagueness

ارجاع به لغت illumination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «illumination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/illumination

لغات نزدیک illumination

پیشنهاد بهبود معانی