امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Imagine

ɪˈmædʒɪn ɪˈmædʒɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    imagined
  • شکل سوم:

    imagined
  • سوم‌شخص مفرد:

    imagines
  • وجه وصفی حال:

    imagining

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B1
تصور کردن، پنداشتن، فرض کردن، انگاشتن، حدس زدن، تفکر کردن، خیال کردن، مجسم کردن، گمان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- I don't imagine he will finish that book.
- خیال نمی‌کنم آن کتاب را تمام کند.
- I would have never imagined that she would become a doctor.
- هرگز گمان نمی‌کردم که او دکتر بشود.
- Imagine that you are now on top of the clouds.
- تصور کن که الان در بالای ابرها هستی.
- Don't imagine even for a moment that I would let you enter without a ticket.
- حتی برای یک لحظه هم تصور نکن که اجازه بدهم بدون بلیت وارد شوی.
- Imagine how happy we would be together!
- در نظرت مجسم کن چقدر با هم خوش خواهیم بود!
- I imagined I was running in the street naked!
- خیال کردم دارم لخت در خیابان می‌دوم!
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد imagine

  1. verb dream up, conceive
    Synonyms:
    brainstorm build castles in air conceptualize conjure up cook up create depict devise envisage envision fabricate fancy fantasize fantasy feature figure form frame harbor image invent make up nurture perceive picture plan project realize scheme see in one’s mind spark think of think up vision visualize
  1. verb assume, deduce
    Synonyms:
    apprehend believe conjecture deem expect fancy gather guess infer presume realize reckon suppose surmise suspect take for granted take it think understand
    Antonyms:
    know

لغات هم‌خانواده imagine

  • verb - transitive
    imagine

ارجاع به لغت imagine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imagine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/imagine

لغات نزدیک imagine

پیشنهاد بهبود معانی