با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Immingle

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
درهم آمیختن، به‌هم آمیختن، مخلوط کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد immingle

  1. verb Combine into one
    Synonyms: blend, intermix, intermingle

ارجاع به لغت immingle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immingle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/immingle

لغات نزدیک immingle

پیشنهاد بهبود معانی