با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Incarnation

ˌɪnkɑːrˈneɪʃn ˌɪnkɑːˈneɪʃn ˌɪnkɑːˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    incarnations

معنی و نمونه‌جمله

noun
تجسم، صورت خارجی
- the incarnation of courage
- مظهر شجاعت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incarnation

  1. noun personification
    Synonyms: manifestation, embodiment, incorporation, epitome
  2. noun matter
    Synonyms: substance, body, flesh-and-blood

ارجاع به لغت incarnation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incarnation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incarnation

لغات نزدیک incarnation

پیشنهاد بهبود معانی