امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Indecent

ɪnˈdiːsnt ɪnˈdiːsnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شرم‌آور، گستاخ، نا‌نجیب، بی‌حیا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- indecent words
- کلمات رکیک
- winking and other indecent gestures
- چشمک زدن و سایر حرکات مستهجن
- an indecent dress
- پیراهن جلف و زننده
- indecent behavior
- رفتار هرزه‌گونه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indecent

  1. adjective obscene, vulgar; offensive
    Synonyms:
    blue coarse crude dirty filthy foul foulmouthed gross ill-bred immodest immoral improper impure in bad taste indecorous indelicate lewd licentious malodorous off-color outrageous pornographic raunchy raw ridiculous rough salacious scatological shameless shocking smutty tasteless unbecoming undecorous unseemly untoward vile wicked X-rated
    Antonyms:
    chaste clean decent modest pure virtuous

Collocations

  • indecent exposure

    عورت نمایی (نمایاندن عمدی اندام پوشاندنی)

ارجاع به لغت indecent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indecent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indecent

لغات نزدیک indecent

پیشنهاد بهبود معانی