با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Indoctrinated

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(از نظر فکری و عقیدتی) شست‌وشو داده‌شده، (چشم‌بسته و بدون چون و چرا) تعلیم‌داده‌شده، قانع‌شده
- the indoctrinated children
- کودکانِ شست‌وشو داده‌شده [از نظر فکری]
- The indoctrinated soldiers were working for Hitler.
- سربازان تعلیم‌داده‌شده برای هیتلر کار می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indoctrinated

  1. adjective convinced
    Synonyms: programmed, brainwashed, persuaded

ارجاع به لغت indoctrinated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indoctrinated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indoctrinated

لغات نزدیک indoctrinated

پیشنهاد بهبود معانی