امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inedible

ɪnˈedəbl ɪnˈedəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1
نخوردنی، ناخوردنی، غیرقابل‌خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The meat smelled and was completely inedible.
- گوشت بو گرفته و کاملاً غیرقابل‌خوردن بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inedible

  1. adjective unpalatable
    Synonyms:
    uneatable tasteless unsavory unappetizing bad spoiled rotten rancid turned tainted sour bitter sickening disagreeable nauseating indigestible poisonous contaminated yucky yukky unpleasant-tasting not fit to eat
    Antonyms:
    edible appetizing delicious comestible

ارجاع به لغت inedible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inedible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inedible

لغات نزدیک inedible

پیشنهاد بهبود معانی