امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Infallible

ɪnˈfæləbl ɪnˈfæləbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more infallible
  • صفت عالی:

    most infallible

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
لغزش‌ناپذیر، مصون از خطا، منزه از گناه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Only God is infallible.
- فقط خدا مصون از خطاست.
- The infallible plan to increase sales resulted in record-breaking profits for the company.
- برنامه‌ی لغزش‌ناپذیر افزایش فروش منجر به کسب سود بی‌سابقه برای شرکت شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد infallible

  1. adjective unerring, dependable
    Synonyms:
    acceptable accurate agreeable apodictic authoritative certain correct effective effectual efficacious efficient exact faultless flawless foolproof handy helpful impeccable incontrovertible inerrable inerrant omniscient perfect positive reliable satisfactory satisfying sure surefire true trustworthy unbeatable undeceivable unfailing unimpeachable unquestionable useful
    Antonyms:
    erring fallible faulty imperfect

Idioms

ارجاع به لغت infallible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infallible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/infallible

لغات نزدیک infallible

پیشنهاد بهبود معانی