با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Initiation

ɪˌnɪʃiˈeɪʃn ɪˌnɪʃiˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    initiations

معنی‌ها

noun
آغازش، عمل آغاز کردن
noun
آغاز، شروع
noun
راه‌اندازی، آشناسازی
noun
پذیرش (به عضویت طی مراسم)
noun
مراسم عضویت (در انجمن‌ها و مجامع سری و غیره)، مراسم پاگشایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد initiation

  1. noun start, introduction
    Synonyms: admission, baptism, beginning, commencement, debut, enrollment, entrance, inaugural, inauguration, inception, indoctrination, induction, installation, instatement, investiture, preliminaries
    Antonyms: close, conclusion, end, ending, finish, termination

لغات هم‌خانواده initiation

  • noun
    initiation
  • verb - transitive
    initiate

ارجاع به لغت initiation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «initiation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/initiation

لغات نزدیک initiation

پیشنهاد بهبود معانی