امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Innards

ˈɪnərdz ˈɪnədz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

plural preposition
اعضای داخلی حیوان یا انسان، قسمت‌های داخلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد innards

  1. noun internal organs
    Synonyms: bowels, entrails, guts, insides, intestines, numbles, viscera, vital organs

ارجاع به لغت innards

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «innards» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/innards

لغات نزدیک innards

پیشنهاد بهبود معانی