امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Inner Circle

ˈɪnərˈsɜrːkəl ˈɪnəˈsɜːkəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    inner circles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
حلقه‌ی نزدیکان، حلقه‌ی افراد بانفوذ، حلقه‌ی مهره‌های اصلی (گروه کوچکی از افراد که سازمان، حزب سیاسی و یا مجموعه‌ای را کنترل می‌کنند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The CEO's inner circle met to discuss the company's future.
- حلقه‌ی نزدیکان مدیرعامل برای بحث در مورد آینده شرکت با یکدیگر ملاقات کردند.
- The inner circle met weekly to discuss important matters.
- حلقه‌ی افراد بانفوذ برای بحث در مورد مسائل مهم هر هفته با یکدیگر ملاقات می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inner circle

  1. noun a small group of people who are close to a leader, organization, or influential figure. This group often has access to confidential information and plays a significant role in decision-making processes
    Synonyms:
    brains trust brain trust cadre charmed circle cohort in-crowd infrastructure in-group inside kitchen cabinet we-group

ارجاع به لغت inner circle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inner circle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inner-circle

لغات نزدیک inner circle

پیشنهاد بهبود معانی