با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Inspected

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    inspects
  • وجه وصفی حال:

    inspecting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
بررسی‌شده، بازرسی‌شده، سرکشی‌شده
- the inspected data
- داده‌های بررسی‌شده
- the inspected scene
- صحنه‌ی بازرسی‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inspected

  1. adjective examined
    Synonyms: tried, checked, authorized, approved, investigated, tested

ارجاع به لغت inspected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inspected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inspected

لغات نزدیک inspected

پیشنهاد بهبود معانی