با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Instancy

American: ˈɪnstənsiː British: ˈɪnstənsɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
فوریت، آنی بودن، ناگهگانی، ناگه آیندی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد instancy

  1. noun The quality of being insistent
    Synonyms: imperativeness
  2. noun The quickness of action or occurrence
    Synonyms: immediacy, immediateness, instantaneousness

ارجاع به لغت instancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «instancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/instancy

لغات نزدیک instancy

پیشنهاد بهبود معانی