با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Instructed

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    instructs
  • وجه وصفی حال:

    instructing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
آموزش‌دیده، تعلیم‌دیده
- the instructed employees
- کارکنان آموزش‌دیده
- the instructed students
- دانش‌آموزان تعلیم‌دیده
adjective
(به‌طور رسمی) دستورداده‌شده، فرمان‌داده‌شده
- the instructed arrival time
- زمان رسیدنِ دستور داده‌شده
- the instructed payment
- پرداخت دستور داده‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد instructed

  1. adjective trained
    Synonyms: advised, informed, briefed, educated, learned, knowledgeable

ارجاع به لغت instructed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «instructed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/instructed

لغات نزدیک instructed

پیشنهاد بهبود معانی