با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Intangibly

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
(فاقد حالت فیزیکی) به‌طور غیرعینی، به‌طور ناملموس، به‌طور نامشهود، به‌طور نامحسوس
- Chinese consumers' focus on interpersonal relationships operates intangibly as a function of their consumption behavior.
- توجه و تمرکز مصرف‌کنندگان چینی بر روابط بین فردی به‌طور ناملموس به‌مثابه‌ی کنشی از رفتار مصرف آن‌ها عمل می‌کند.
- Subtle magic is a magic that sometimes intangibly altering the world.
- جادوی ناملموس جادویی است که گاهی به‌طور غیرعینی جهان را تغییر می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intangibly

  1. adverb barely
    Synonyms: slightly, undetectably, hardly, indefinitely, vaguely, impalpably

ارجاع به لغت intangibly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intangibly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intangibly

لغات نزدیک intangibly

پیشنهاد بهبود معانی