با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Intelligentsia

ɪnˌteləˈdʒentsiə ɪnˌteləˈdʒentsiə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
اشخاص باهوش و خردمند، طبقه روشنفکر
- A cafe where local intelligentsia gathered.
- کافه‌ای که روشنفکران محلی در آن گرد می‌آمدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intelligentsia

  1. noun An educated and intellectual elite
    Synonyms: clerisy
  2. noun
    Synonyms: the learned, intellectuals, literati, eggheads

لغات هم‌خانواده intelligentsia

ارجاع به لغت intelligentsia

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intelligentsia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intelligentsia

لغات نزدیک intelligentsia

پیشنهاد بهبود معانی