با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Intersectional

ˌɪnt̬ərˈsekʃnl ˌɪntəˈsekʃnl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
مربوط به درهم‌تنیدگی، درهم‌تنیده، اینترسکشنال (مربوط به حالتی که در آن انواع مختلف تبعیض از جمله رفتار ناعادلانه به دلیل جنسیت و نژاد و غیره به یکدیگر مرتبط می‌شوند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند)
- The intersectional nature of discrimination means that someone may face multiple forms of unfair treatment based on their gender, race, and socioeconomic status.
- ماهیت درهم‌تنیده‌ی تبعیض به این معنی است که ممکن است فردی بر اساس جنسیت، نژاد و وضعیت اجتماعی-اقتصادی خود با اشکال متعدد رفتار ناعادلانه مواجه شود.
- The conference focused on discussing intersectional issues in feminism and social justice.
- تمرکز این کنفرانس روی موضوعات اینترسکشنال در فمینیسم و عدالت اجتماعی بود.
adjective
میان‌بخشی، بین ناحیه‌ای (میان نواحی یا بخش‌های مختلف)
- intersectional games
- مسابقات میان‌بخشی
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت intersectional

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intersectional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intersectional

لغات نزدیک intersectional

پیشنهاد بهبود معانی