با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Intolerance

ɪnˈtɑːlərns ɪnˈtɒlərəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
نابردباری، عدم تحمل، عدم قبول، طاقت‌فرسایی، تعصب، ناتوانی، فروماندگی، عجز
- political and religious intolerance
- سنگاش (نابردباری) سیاسی و مذهبی
- intolerance to quinine
- حساسیت نسبت به کنین
- an intolerance of strong light
- ناشکیبی نسبت به نور شدید
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intolerance

  1. noun lack of willingness to tolerate
    Synonyms: bigotry, dogmatism, narrow-mindedness, prejudice

ارجاع به لغت intolerance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intolerance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intolerance

لغات نزدیک intolerance

پیشنهاد بهبود معانی