با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Inundation

ˌɪnənˈdeɪʃn̩ ˌɪnʌnˈdeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal
سیل‌، آب‌گرفتگی، طغیان، سیلاب
- the river's inundation
- طغیان رودخانه
- The city experienced an inundation during the heavy storm.
- شهر هنگام طوفان سنگیم متحمل یک طغیان شد.
noun countable
انبوه، تعداد زیاد هر چیز (مانند افراد و غیره)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inundation

  1. noun deluge
    Synonyms: torrent, tide, flood

ارجاع به لغت inundation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inundation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inundation

لغات نزدیک inundation

پیشنهاد بهبود معانی