امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Invisible

ɪnˈvɪzəbl ɪnˈvɪzəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective B2
نامریی، ناپدید، نامعلوم، مخفی، غیرقابل مشاهده، غیرقابل تشخیص، غیر محسوس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- an invisible man
- مرد نامرئی
- The house is invisible from the road, being surrounded by trees.
- چون اطراف خانه درخت قرار دارد، از جاده قابل رؤیت نیست.
- invisible exports such as tourism and banking
- صادرات غیرآشکار( پنهان) مانند جهانگردی و بانکداری
- small and almost invisible dots
- نقطه‌های ریز و تقریباً نامعلوم
- the company's invisible assets
- دارایی‌های اعلام‌نشده‌ی شرکت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد invisible

  1. adjective unable to be seen; hidden
    Synonyms:
    concealed covert deceptive disguised ethereal gaseous ghostly ideal impalpable imperceptible imponderable inappreciable inconspicuous indiscernible infinitesimal insensible intangible masked microscopic not in sight obliterated obscured occult out of sight perdu screened supernatural ulterior unapparent undisclosed ungraspable unnoticeable unobservable unperceivable unreal unseeable unseen unviewable vaporous veiled wraithlike
    Antonyms:
    detectable obvious seen visible

Collocations

  • the invisible

    1- خداوند 2- جهان باقی، دنیای دیگر

ارجاع به لغت invisible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invisible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/invisible

لغات نزدیک invisible

پیشنهاد بهبود معانی