با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Jampacked

American: ˌdʒæmˈpækt British: ˌdʒæmˈpækt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(آمریکا-عامیانه) کاملاً پر، مملو، چپیده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jampacked

  1. adjective stuffed
    Synonyms: overcrowded, full, jammed, crowded, busy, filled, overflowing, crammed, packed, mobbed
    Antonyms: empty, vacant

ارجاع به لغت jampacked

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jampacked» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jampacked

لغات نزدیک jampacked

پیشنهاد بهبود معانی