با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Jot

dʒɑːt dʒɒt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    jotted
  • شکل سوم:

    jotted
  • سوم شخص مفرد:

    jots
  • وجه وصفی حال:

    jotting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
خرده، ذره، نقطه، با شتاب نوشتن (به‌طور معمول با down )
- There is not a jot of truth in what he says.
- ذره‌ای صداقت در حرف‌هایش وجود ندارد.
- I jotted down his phone number on the side of this newspaper.
- شماره‌ی تلفن او را کنار این روزنامه یادداشت کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jot

  1. verb scribble down
    Synonyms: note, indicate, list, record, write, jot down, write down

ارجاع به لغت jot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jot

لغات نزدیک jot

پیشنهاد بهبود معانی