با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Juggernaut

ˈdʒʌɡərnɑːt ˈdʒʌɡənɔːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    juggernauts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی بریتانیایی کامیون غول‌پیکر
- The juggernaut's massive tires crushed anything in its path.
- لاستیک‌های عظیم این کامیون غول‌پیکر هرچیزی را که در مسیرش بود، خرد می‌کرد.
- The sound of the juggernaut's engine could be heard from miles away.
- صدای موتور کامیون غول‌پیکر از کیلومترها دورتر شنیده می‌شد.
noun countable
نیروی مهیب ویرانگر، نیروی عظیم غیرقابل کنترل، نیروی تخریبی مهیب
- The fast food has grown into a juggernaut.
- فست‌فود تبدیل به یک نیروی مهیب ویرانگر شده است.
- The sports team's winning streak has turned them into a juggernaut, with fans rallying behind them.
- بردهای پیاپی این تیم ورزشی آن‌ها را تبدیل‌به یک نیروی عظیم غیرقابل کنترل کرده است و هواداران پشت‌سر آن‌ها تجمع کرده‌اند.
noun countable
کسب‌وکار ابرقدرتمند، غول‌پیکر (یک شرکت، سازمان یا صنعت)
- The technology juggernaut continues to dominate the market with its innovative products.
- غول‌پیکر فناوری همچنان با محصولات نوآورانه‌ی خود بر بازار تسلط دارد.
- The healthcare juggernaut is revolutionizing the industry with groundbreaking medical advancements.
- غول‌پیکر مراقبت‌های بهداشتی با پیشرفت‌های پزشکی پیشگامانه درحال متحول کردن صنعت است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد juggernaut

  1. noun A massive inexorable force that seems to crush everything in its way
    Synonyms: steamroller
  2. noun An avatar of Vishnu
    Synonyms: jagannath, jagannatha, Jagganath

ارجاع به لغت juggernaut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «juggernaut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/juggernaut

لغات نزدیک juggernaut

پیشنهاد بهبود معانی