امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Juicy

ˈdʒuːsi ˈdʒuːsi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    juicier
  • صفت عالی:

    juiciest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
آبدار، شیره‌دار، شاداب، پراب، بارانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- juicy peaches
- هلوهای آبدار
- a juicy story
- داستان پرآب و تاب
- a juicy contract
- قرارداد پردرآمد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد juicy

  1. adjective moist
    Synonyms:
    dank dewy dripping humid liquid luscious lush mellow oily oozy pulpy sappy saturated sauced slippery slushy soaked sodden succulent syrupy viscid watery wet
    Antonyms:
    dry
  1. adjective exciting, interesting
    Synonyms:
    colorful fascinating intriguing piquant provocative racy risqué sensational spicy suggestive tantalizing vivid
    Antonyms:
    unexciting uninteresting

لغات هم‌خانواده juicy

  • adjective
    juicy
  • verb - transitive
    juice

ارجاع به لغت juicy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «juicy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/juicy

لغات نزدیک juicy

پیشنهاد بهبود معانی