امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Keeping

American: ˈkiːpɪŋ British: ˈkiːpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    kept
  • شکل سوم:

    kept
  • سوم‌شخص مفرد:

    keeps

معنی

noun
غذا، علوفه، نگه‌داری، توافق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد keeping

  1. noun custody
    Synonyms:
    care charge protection safekeeping preservation observance guardianship
  1. noun consistency
    Synonyms:
    uniformity conformity balance harmony agreement

Idioms

  • in keeping with

    برطبق، به متابعت از، به پیروی از، بنابر

لغات هم‌خانواده keeping

  • verb - transitive
    keep

ارجاع به لغت keeping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «keeping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/keeping

لغات نزدیک keeping

پیشنهاد بهبود معانی