امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Knowing

ˈnoʊɪŋ ˈnəʊɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    knew
  • شکل سوم:

    known
  • سوم‌شخص مفرد:

    knows
  • صفت تفضیلی:

    more knowing
  • صفت عالی:

    most knowing

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
کاردان، فهمیده، باهوش، زیرکانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a knowing look
- نگاهی زیرکانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد knowing

  1. adjective experienced, aware
    Synonyms:
    alive apprehensive astute awake brainy bright brilliant canny clever cognizant competent conscious conversant cool crack deliberate discerning expert insightful intelligent intended intentional judicious knowledgeable observant perceptive percipient qualified quick quick-witted sagacious sage sensible sentient sharp skillful slick smart sophic sophisticated tuned-in vigilant watchful well-informed wise with-it witting worldly worldly-wise
    Antonyms:
    inexperienced unaware uncognizant unknowing

لغات هم‌خانواده knowing

  • verb - transitive
    know

ارجاع به لغت knowing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knowing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knowing

لغات نزدیک knowing

پیشنهاد بهبود معانی