امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Laboriously

ləˈbɔːr.i.əs.li ləˈbɔː.ri.əs.li
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
با زحمت، با مشقت، با جان‌ کندن، به‌طور زمان‌بر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The construction workers laboriously built the skyscraper.
- کارگران ساختمانی با جان‌ کندن این آسمان‌خراش را ساختند.
- She labored laboriously to finish the project before the deadline.
- او با زحمت تلاش کرد تا پروژه را پیش از پایان ضرب‌الاجل تمام کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laboriously

  1. adjective Strenuously
    Synonyms:
    hard energetically painfully with-difficulty resolutely tiresomely
  1. adverb With effort
    Synonyms:
    arduously difficultly hard heavily
  1. adjective Diligently
    Synonyms:
    earnestly eagerly steadily

لغات هم‌خانواده laboriously

  • adverb
    laboriously

ارجاع به لغت laboriously

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laboriously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/laboriously

لغات نزدیک laboriously

پیشنهاد بهبود معانی