امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lackluster

ˈlæˌkləstər ˈlækˌlʌstə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more lackluster
  • صفت عالی:

    most lackluster

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: lacklustre

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
انگلیسی آمریکایی ملال‌آور، تاریک، کدر، بی‌نور، بی‌فروغ، بدون زرق‌وبرق، تار، کسل‌کننده، بی‌انرژی، بی‌روح، خسته‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- lackluster eyes
- چشمان بی‌فروغ
- lackluster reaction
- واکنش بی‌روح
- Her performance was lackluster.
- بازیگری او چنگی به دل نمی‌زد (کسل‌کننده بود).
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lackluster

  1. adjective dull, lifeless
    Synonyms:
    blah blind boring colorless dark dead dim drab draggy dry flat ho-hum laid-back leaden lusterless matte muted nothing obscure pabulum prosaic sombre unimaginative uninspired vanilla vapid zero
    Antonyms:
    bright enthusiastic lively shining shiny spirited

ارجاع به لغت lackluster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lackluster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lackluster

لغات نزدیک lackluster

پیشنهاد بهبود معانی