با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Ladybird

ˈleɪdibɜrːd ˈleɪdibɜrːd ˈleɪdibɜːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ladybirds

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
حشره‌شناسی کفشدوزک، پینه‌دوز
- I found a beautiful red and black ladybird in my garden.
- کفشدوزک قرمز و مشکی زیبایی را در باغچه‌ام پیدا کردم.
- The ladybird landed on my hand.
- کفشدوزک روی دستم نشست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ladybird

  1. noun Small round bright-colored and spotted beetle that usually feeds on aphids and other insect pests
    Synonyms: ladybug, ladybeetle, lady-beetle, ladybird (beetle)

ارجاع به لغت ladybird

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ladybird» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ladybird

لغات نزدیک ladybird

پیشنهاد بهبود معانی