امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lash-up

ˈlæʃˌʌp ˈlɑːʃˌʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal
هر چیز موقتاً سرهم‌بندی‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The chef had to come up with a lash-up dessert after realizing they were out of the necessary ingredients.
- سرآشپز پس از اینکه متوجه شد مواد لازم را ندارد، مجبور شد یک دسر سرهم‌بندی‌شده (از چیزهای موجود) تهیه کند.
- The team had to quickly create a lash-up solution to fix the broken machinery.
- تیم مجبور شد به‌سرعت راه‌حلی موقتی برای تعمیر ماشین‌آلات خراب بیابد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت lash-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lash-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lash-up

لغات نزدیک lash-up

پیشنهاد بهبود معانی