با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Lath

læθ lɑːθ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lathed
  • شکل سوم:

    lathed
  • سوم شخص مفرد:

    laths
  • شکل جمع:

    laths

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
معماری توفال (تخته‌ی نازک و باریکی که به سقف اتاق می‌کوبند و سپس روی آن را کاهگل و گچ می‌مالند)
- He carefully measured and cut the laths.
- توفال‌ها را با دقت اندازه گرفت و برید.
- The walls of the old house were reinforced with sturdy laths.
- دیوارهای خانه‌ی قدیمی با توفال‌های محکم تقویت شده بود
verb - transitive
معماری توفال‌کوبی کردن
- He lathed the ceiling.
- سقف را توفال‌کوبی کرد.
- I decided to lath my house.
- تصمیم گرفتم خانه‌ام را توفال‌کوبی کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lath

  1. noun
    Synonyms: strip, slat, batten, mesh, groundwork

لغات هم‌خانواده lath

  • noun
    lath, lathing
  • verb - transitive
    lath

ارجاع به لغت lath

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lath» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lath

لغات نزدیک lath

پیشنهاد بهبود معانی