امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lattice

ˈlætɪs ˈlætɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lattices

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun adverb
توری منظم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
noun adverb
کار مشبک، شبکه، شبکه‌بندی، شبکه کاری
- a latticed window
- پنجره‌ی مشبک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lattice

  1. noun mesh, trellis
    Synonyms:
    filigree frame fretwork grating grid grill latticework net network openwork reticulation screen structure tracery web
    Antonyms:
    solid

ارجاع به لغت lattice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lattice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lattice

لغات نزدیک lattice

پیشنهاد بهبود معانی