با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Leapfrog

-froːɡ / / -frɑːɡ ˈliːpfrɒɡ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb
بازی جفتک چارکش، با جست‌وخیز حرکت کردن، جفتک چارکش کردن، از یکدیگر به‌ نوبت جلو زدن، گریز زدن، گره‌گره حرکت کردن
- They leapfrogged over our defensive lines.
- آنان از روی خطوط دفاعی ما رد شدند.
- Students leapfrogged from university to university.
- دانشجویان مرتب دانشگاه خود را تغییر می‌دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت leapfrog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leapfrog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leapfrog

لغات نزدیک leapfrog

پیشنهاد بهبود معانی