امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Learn

lɜːrn lɜːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    learnt
  • شکل سوم:

    learnt
  • سوم‌شخص مفرد:

    learns
  • وجه وصفی حال:

    learning

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive A1
حفظ کردن، یاد گرفتن، پی بردن، دریافتن، فهمیدن، به کشف چیزی رسیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- These children are learning quickly.
- این کودکان دارند به‌سرعت یاد می‌گیرند.
- When I learned what had happened, It was too late.
- وقتی که به آنچه روی داده بود پی بردم، دیگر دیر شده بود.
- I taught and they learned.
- من می‌آموزاندم (درس می‌دادم) و آن‌ها یاد می‌گرفتند (فرا می‌گرفتند).
- I learned all their phone numbers.
- همه‌ی شماره تلفن‌های آن‌ها را به ‌خاطر سپردم.
- What have you learned about this matter?
- درباره‌ی این قضیه چه می‌دانی؟
verb - intransitive
مهارت/دانش کسب کردن، مطلع شدن، اطلاع یافتن
- I learned of their marriage recently.
- تازگی از ازدواج آن‌ها خبر یافتم.
- learn humility ...
- افتادگی آموز ...
- I am trying to learn Japanese.
- دارم می‌کوشم ژاپنی بیاموزم.
- to learn to swim
- شنا بلد شدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد learn

  1. verb acquire information
    Synonyms:
    apprentice attain become able become versed be taught be trained brush up on burn midnight oil commit to memory con crack the books cram determine drink in enroll gain get get down pat get the hang of get the knack of grasp grind imbibe improve mind lucubrate major in master matriculate memorize minor in peruse pick up pore over prepare read receive review soak up specialize in study take course take in train in wade through
    Antonyms:
    teach
  1. verb discover, find out
    Synonyms:
    ascertain catch on detect determine dig up discern gain gather hear see smoke out stumble upon trip over tumble uncover understand unearth
    Antonyms:
    miss overlook

Collocations

Idioms

  • learn the ropes

    چم‌وخم کاری را یاد گرفتن، با روال کاری آشنا شدن، فوت‌وفن کاری را یاد گرفتن، اصول و قاعده‌ی چیزی را یاد گرفتن

لغات هم‌خانواده learn

  • verb - transitive
    learn

ارجاع به لغت learn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «learn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/learn

لغات نزدیک learn

پیشنهاد بهبود معانی