تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
متارکه کردن، قطع کردن، دست کشیدن
حذف کردن، از قلم انداختن
نادیده گرفتن، صرفنظر کردن
اذیت نکردن، به حال خود گذاشتن، هلیدن
اجازه خواستن
با اجازهی شما
در مرخصی، غایب با اجازه
همینه که هست (میخوای بخواه، نمیخوای نخواه) (میخوای قبول کن، میخوای رد کن)
(برای یافتن چیزی یا حل مسئلهای) از هیچ اقدامی فروگذار نکردن
همهی کوششهای ممکن را کردن، از هیچ اقدامی فروگذار نکردن
سری را که درد نمیکند، دستمال نمیبندند
خداحافظی کردن با
راهی شدن، عزیمت کردن، رفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «leave» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leave