با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Leitmotif

ˈlaɪtmoʊt̬iːf ˈlaɪtməʊˌtiːf
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین leitmotiv نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار leitmotif رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ادبی موسیقی هنر لایت‌موتیف، نقش‌مایه‌ی معرف (عبارت یا ویژگی‌ای که اغلب در یک اثر هنری یا ادبی یا موسیقی تکرار می‌شود و نکته‌ی مهمی به مخاطب می‌گوید)
- The leitmotif of this story consists of death and mourning.
- نقش‌مایه‌ی معرف این داستان عبارت‌ است‌ از مرگ و سوگواری.
- The leitmotif of the novel was redemption.
- نقش‌مایه‌ی معرف این رمان رستگاری بود.
- The leitmotiv of the concerto was a beautiful melody that lingered in the listener's mind.
- لایت‌موتیف این کنسرتو ملودی زیبایی بود که در ذهن شنونده ماندگار شد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت leitmotif

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leitmotif» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leitmotif

لغات نزدیک leitmotif

پیشنهاد بهبود معانی