با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Lent

lent lent lent
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    lend
  • شکل سوم:

    lent
  • سوم‌شخص مفرد:

    lends
  • وجه وصفی حال:

    lending

معنی‌ها

noun adverb
۴۰ روز پرهیز و روزه کاتولیک‌ها، صیام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun adverb
زمان گذشته ساده فعل Lend
noun adverb
قسمت سوم فعل Lend
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lent

  1. verb Bestow a quality on
    Synonyms: given, loaned, imparted, granted, bestowed, presented, supplied, provided, brought, permitted, added, furnished, contributed, extended, afforded, conferred, accommodated, advanced
    Antonyms: borrowed
  2. verb To adapt oneself
    Synonyms: complied, adjusted
  3. verb Loan, accommodate
    Synonyms: accommodated, loaned, entrusted, allowed, furnished, advanced
    Antonyms: repaid, borrowed
  4. noun A period of 40 weekdays from Ash Wednesday to Holy Saturday
    Synonyms: lententide
  5. adjective
    Synonyms: out at interest

ارجاع به لغت lent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lent

لغات نزدیک lent

پیشنهاد بهبود معانی