امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Locale

ləˈkɑːl ləʊˈkɑːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
محل، منطقه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the actual locale of that crime
- محل واقعی آن جنایت
- the locale and period of the story
- محل و زمان داستان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد locale

  1. noun setting
    Synonyms:
    area bailiwick belt district domain haunt hole home locality location locus neighborhood place position region scene sector site sphere spot stage stomping ground territory theater tract turf venue vicinity zone
  1. noun physical setting
    Synonyms:
    area bailiwick belt district domain haunt hole home location locus neck of the woods neighborhood place position region scene sector site sphere spot stage stomping ground territory theater tract turf venue vicinity zone

لغات هم‌خانواده locale

ارجاع به لغت locale

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «locale» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/locale

لغات نزدیک locale

پیشنهاد بهبود معانی