امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lull

lʌl lʌl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
آرام کردن، فرونشاندن، ساکت شدن، لالایی خواندن، آرامش، سکون، آرامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- to lull to sleep
- با لالایی خواب کردن
- to lull one's fears
- ترس خود را فرونشاندن
- The government lulled the people into a false sense of security.
- دولت با شیره مالیدن سر مردم به آن‌ها حس امنیت کاذب می‌داد.
- a lull in the rain
- وقفه در باران
- a lull before the storm
- آرامش پیش از توفان
- a business lull
- کسادی در کسب و کار
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lull

  1. noun pause, calm
    Synonyms:
    abeyance break breather breathing spell calmness coffee break comma downtime hiatus hush layoff letup pausation quiescence quiet respite silence stillness stop time-out tranquility
    Antonyms:
    busyness continuation disturbance energy
  1. verb calm, ease off
    Synonyms:
    abate allay balm becalm cease chill out compose cool cool off decrease die down diminish dwindle ebb fall hush lay back let up lullaby moderate pacify put a lid on qualify quell quiet quiet down settle slacken soft-pedal soothe still stroke subdue subside take it easy take the edge take the sting out temper tranquilize wane
    Antonyms:
    energize excite

ارجاع به لغت lull

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lull» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lull

لغات نزدیک lull

پیشنهاد بهبود معانی