امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lurid

ˈlʊrɪd ˈlʊərɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more lurid
  • صفت عالی:

    most lurid

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
زننده، تکان‌دهنده، هولناک (داستان و گزارش و غیره) (به دلیل خشونت‌آمیز یا غیر اخلاقی بودن و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Her lurid imagination conjured up all sorts of wild and scandalous scenarios in her head.
- تخیل زننده‌ی او انواع سناریوهای وحشیانه و جنجالی را در ذهنش تداعی می‌کرد.
- the lurid details of the crime
- جزئیات تکان‌دهنده‌ی جنایت
- a lurid tale
- داستان هولناک
adjective
رنگ درخشان، روشن (بیش‌ازحد) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

مشاهده
- The garden was filled with lurid flowers.
- باغ پر از گل‌های روشن بود.
- The lurid orange walls made it difficult to relax.
- دیوارهای به رنگ نارنجی بیش‌ازحد روشن استراحت را دشوار می‌کرد.
adjective
رنگ‌پریده (و ترسناک)
- The old painting depicted a group of lurid figures.
- در تابلوی قدیمی گروهی از چهره‌های رنگ‌پریده به تصویر کشیده شده است.
- The hospital room was filled with lurid faces of patients suffering from various illnesses.
- اتاق بیمارستان مملو از چهره‌های رنگ‌پریده‌ی بیمارانی بود که از بیماری‌های مختلف رنج می‌بردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lurid

  1. adjective shocking, gruesome
    Synonyms:
    ashen bloody deep disgusting distinct exaggerated extreme fiery ghastly gory graphic grim grisly hideous horrible horrid horrifying livid low-down macabre melodramatic obscene off-color offensive purple racy raunchy revolting rough salty sanguine savage sensational sinister startling terrible terrifying violent vivid yellow
    Antonyms:
    clean humble modest

ارجاع به لغت lurid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lurid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lurid

لغات نزدیک lurid

پیشنهاد بهبود معانی