امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lurk

lɜːrk lɜːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lurked
  • شکل سوم:

    lurked
  • سوم‌شخص مفرد:

    lurks
  • وجه وصفی حال:

    lurking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive
کمین کردن، در تکاپو بودن، در کمین شکار بودن، در انتظار فرصت بودن، دزدکی عمل کردن، در خفا انجام دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Reporters were lurking behind the tree.
- خبرنگاران پشت درخت کمین کرده بودند.
- the doubt that lurked in my mind
- شک و تردیدی که در ذهن من ریشه کرده بود
- He lurked around like a thief.
- او مانند یک دزد پاورچین‌پاورچین (و مخفیانه) به این طرف و آن طرف می‌رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lurk

  1. verb hide; move stealthily
    Synonyms:
    conceal oneself creep crouch go furtively gumshoe lie in wait prowl skulk slide slink slip snake sneak snoop stay hidden steal wait
    Antonyms:
    come out

ارجاع به لغت lurk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lurk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lurk

لغات نزدیک lurk

پیشنهاد بهبود معانی