امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Malign

məˈlaɪn məˈlaɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adjective
پزشکی بدخیم، بدنهاد، بدخواهی کردن، بدنام کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Enemies maligned the lady to the point that she was expelled.
- دشمنان از آن خانم آن‌قدر بدگویی کردند که اخراج شد.
- a malign influence
- اثر سوء، تأثیر اهریمنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد malign

  1. adjective hurtful, injurious
    Synonyms:
    antagonistic antipathetic bad baleful baneful deleterious despiteful destructive detrimental evil harmful hateful hostile inimical malefic maleficent malevolent malignant noxious pernicious rancorous sinister spiteful vicious wicked
    Antonyms:
    aiding benign helpful nice
  1. verb slander, defame
    Synonyms:
    abuse accuse asperse backbite bad-mouth befoul besmirch bespatter blacken calumniate cast aspersion curse decry defile denigrate depreciate derogate detract dirty disparage harm injure insult misrepresent mudsling opprobriate pollute rap revile roast run down scandalize slur smear soil spatter speak ill of stain sully taint take a swipe at tarnish tear down traduce vilify villainize vituperate
    Antonyms:
    praise uphold

ارجاع به لغت malign

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «malign» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/malign

لغات نزدیک malign

پیشنهاد بهبود معانی