با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mannered

ˈmænərd ˈmænəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دارای سبک یا رفتار به‌خصوص، تصنعی
- ill-mannered
- بدرفتار
- a solemnly mannered ceremony
- مراسمی به طرز بسیار رسمی و جدی
- a mannered literary style
- سبک ادبی پر تصنع
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mannered

  1. adjective affected, put-on
    Synonyms: airish, apish, artificial, artsy, campy, chichi, conscious, gone Hollywood, highfaluting, posed, pretentious, self-conscious, stilted, stuck up, unnatural
    Antonyms: natural, unpretentious

ارجاع به لغت mannered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mannered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mannered

لغات نزدیک mannered

پیشنهاد بهبود معانی