با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Maraud

məˈrɒd məˈrɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
نهب و غارت کردن، به قصد غارت حمله کردن، دله‌دزدی یا تلاش کردن، غارت کردن، چپاول کردن
- a marauding band of Indians
- یک دسته سرخپوست که می‌کشتند و غارت می‌کردند
- a poverty-stricken, marauded land
- سرزمین فقر‌زده و غارت‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد maraud

  1. verb pillage and plunder
    Synonyms: despoil, forage, foray, harass, harry, loot, raid, ransack, ravage, sack
    Antonyms: behave

ارجاع به لغت maraud

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «maraud» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/maraud

لغات نزدیک maraud

پیشنهاد بهبود معانی