با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Marcescence

mɑrˈsɛs.əns mɑːˈsɛs.əns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
(حالت)‌ پژمرده بودن
- The marcescence of the leaves added a unique beauty to the late autumn landscape.
- پژمرده بودن برگ‌ها زیبایی بی‌نظیری به منظره‌ی اواخر پاییز می‌بخشید.
- She marveled at the marcescence of the oaks, which seemed to defy the changing seasons.
- او از پژمرده بودن بلوط‌ها که به نظر می‌رسید درحال تغییر فصل‌ها هستند، شگفت‌زده شد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت marcescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «marcescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/marcescence

لغات نزدیک marcescence

پیشنهاد بهبود معانی