امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Masquerade

ˌmæskəˈreɪd ˌmæskəˈreɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    masqueraded
  • شکل سوم:

    masqueraded
  • سوم‌شخص مفرد:

    masquerades
  • وجه وصفی حال:

    masquerading
  • شکل جمع:

    masquerades

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive
بالماسکه، رقص با نقاب‌های مضحک و ناشناس، تغییر قیافه، به لباس مبدل در آمدن، قیافه ظاهری به خود دادن، لباس مبدل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- His kindness was only a masquerade.
- مهربانی او تظاهری بیش نبود.
- thieves masquerading as doctors
- دزدانی که خود را به عنوان پزشک جا زده بودند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد masquerade

  1. noun disguise; social occasion for disguises
    Synonyms:
    carnival circus cloak color costume costume ball cover cover-up deception dissimulation domino facade festivity front guise impersonation imposture Mardi Gras mask masked ball masking mummery personation pose pretense put-on revel screen show subterfuge veil
  1. verb disguise
    Synonyms:
    attitudinize dissemble dissimulate frolic impersonate mask pass as pass for pass off pose posture pretend revel
    Antonyms:
    reveal unmask

ارجاع به لغت masquerade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «masquerade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/masquerade

لغات نزدیک masquerade

پیشنهاد بهبود معانی